رضا کربلایی: او نیازی به معرفی ندارد، چرا که از شناخته شده‌ترین چهره‌های اقتصادی ایران محسوب می‌شود و در بیان نظرات خود صریح است. دکتر داوود دانش جعفری این روزها هم در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تدریس می‌کند و هم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

طرح - اقتصادی

موضوع گفت‌وگوی ما با وی، «سیاست‌های ارزی و نوسان تصمیم‌های بانک مرکزی در فرونشاندن التهاب سفته بازی بازار ارز» بود که در یک بعدازظهر گرم روزهای واپسین بهار 90 انجام ‌شد. او معتقد است که دولت و بانک مرکزی نباید بازی را در زمین ارز دنبال کنند و باید برای فعالیت‌های سفته بازی و نقدینگی‌های سرگردان، زمین دیگری برای ادامه بازی تدارک ببینند، به‌ویژه اینکه از نگاه این اقتصاددان ایرانی، دشواری‌ها و چالش‌های ارزی پیش‌روی سیاستگذاران ارزی و پولی کشور نباید محدود به تأمین ارز 5 درصدی سفته‌بازان خیابان فردوسی تهران و تزریق دلار کاغذی شود؛ چرا که مشکلات ایجاد شده در مناسبات ارزی با دیگر کشورها و محدودیت‌های ارزی ناشی از تنگناهای تحریم غرب علیه برنامه‌های صلح‌آمیز هسته‌ای بیشتر دردسرساز خواهد بود؛ پس دولت و بانک مرکزی می‌توانند و باید با کمک بخش خصوصی راهی برای تسهیل مناسبات ارزی کشور جست‌وجو کنند. به باور او، اختلاف‌های سیاسی هم به تیرگی فضای اقتصادی کشور و نااطمینانی در سرمایه‌گذاری دامن می‌زند و باید هر چه زودتر این التهاب‌های سیاسی فروکش کند.

  • اصلی‌ترین آسیب و چالش ایجاد شده در سیاست‌های ارزی در روزهای اخیر را چه می‌دانید؟

 

محدودیت‌های مالی و بانکی ایجاد شده باعث بروز تنگناهایی در اعتبارات و مبادلات ارزی شده است و از این‌رو محدود کردن نگاه‌ها به بازار نقدی ارز داخل که مصارف محدود و ضروری مردم را پوشش می‌دهد، چندان نمی‌تواند چالش ارزی محسوب شود. به‌ویژه اینکه نمی‌توان نقل و انتقال اعتبارات ارزی بزرگ و کلان مورد نیاز تجارت را از طریق بازار نقدی داخلی انجام داد. همچنین از 100میلیارد دلار ذخایر ارزی کشور، تنها 9 تا 10درصد آن به‌صورت فیزیکی موجود است و باقی آن اعتباری است که در بانک‌های خارجی نگهداری می‌شود. پس نمی‌توان گفت که همه ذخایر ارزی را به‌صورت فیزیکی به بانک‌های داخل کشور منتقل می‌کنیم و محدودیتی هم نداریم؛ چرا که این مسئله امکان ندارد.

  • با این توصیف، بانک مرکزی چگونه می‌تواند بازار ارز را سامان دهد؟

مسئله این است که بانک مرکزی عملا نمی‌تواند همه ذخایر ارزی کشور را به‌صورت فیزیکی تبدیل به دلار کند و به بازار بریزد و اگر به فرض محال هم چنین کاری بکند، مشکل اینجاست که خریداران عمده ارز از جمله تاجران و کارخانه‌داران چگونه می‌خواهند با این ارزها تجارت کنند یا از خارج کالا بخرند؟ طبیعی است که نقل و انتقال فیزیکی ارز با بانک دیگر کشورها نشدنی است و باید به‌صورت اعتبارات ارزی بین بانکی صورت گیرد. به همین دلیل معتقدم بازار آزاد ارز و صرافی‌های خیابان فردوسی نمی‌توانند، دشواری‌های پیش‌روی نظام ارزی را برطرف کنند. بنابراین نباید انتظار داشت که بانک مرکزی با تزریق فیزیکی ارز به بازار داخلی عطش ایجادشده را رفع کند.

  • دولت برای رفع این تنگناها چه کاری باید و می‌تواند انجام دهد؟

مشخصا دولت باید برنامه شفاف و اطمینان‌بخش خود را برای نقل و انتقال اعتباری 100میلیارد دلاری، جهت تسهیل تجارت و پوشش نیازهای بخش تولید توسط نظام بانکی بین ایران با سایر کشورها تدوین و اعلام کند و بخشی از این تنگناها از طریق کشورهای دوست قابل حل‌شدن است و حتی می‌توان از طریق بخش خصوصی این دشواری‌ها را کم کرد. به‌ویژه اینکه محدودیت‌های بخش خصوصی از دولت در اعتبارات ارزی بسیار کمتر است.

  • ورای این بحث‌ها برخی معتقدند ریشه التهاب‌های بهار 90 در بازار ارز، طلا و حتی نوسان‌های بازار بورس تا اندازه زیادی ناشی از بسته پولی است که خروج سپرده‌ها از نظام بانکی را تشدید و مدیریت نقدینگی سرگردان را توسط بانک مرکزی دشوار کرد. نظر شما چیست؟ آیا بسته پولی 90 پیام خوبی به اقتصاد داد؟

با تأکید بر اینکه دشواری‌های ایجاد شده در زمینه ارزی را باید به‌عنوان یک مشکل ملی به‌گونه‌ای برطرف کرد، معتقدم سیاست‌های دیگری هم که دولت و بانک مرکزی در عرصه اقتصادی در پیش می‌گیرند، می‌تواند در تشدید یا تخفیف مسائل اقتصادی کشور مؤثر باشد. از این‌رو سیاستی که دولت در زمینه نرخ سود بانکی اتخاذ کرد با نیاز زمان فعلی اقتصاد ایران مناسب نبود و وقتی نرخ سود سپرده‌ها کمتر از انتظارات تورمی تنظیم می‌شود، باعث خواهد شد تا دست‌کم بخشی از نقدینگی کشور به داخل سیستم بانکی نیاید و درصورت ورود به‌صورت سپرده‌های کوتاه مدت نگهداری شود که هر لحظه ممکن است از دست بانک‌ها خارج شده و وارد بازار شود. به همین دلیل شوک‌های لحظه‌ای در قالب‌های مختلف در بازار شکل می‌گیرد؛ نظیر خرید و فروش ارز یا سکه و.... از این جهت دولت نباید سیاستی در پیش بگیرد که پول و نقدینگی حالت خروج تیر از کمان به‌خود بگیرد و به سمت بازارهای دیگر پرتاب شود. تأکید می‌کنم وقتی نرخ تورم در حال افزایش است، نرخ سود بانکی هم باید متناسب با آن تنظیم شود.

  • آیا فکر می‌کنید همه التهاب‌ها و شوک‌های ایجاد شده ناشی از سیاست‌های پولی بوده یا سایر سیاست‌های اقتصادی هم در این زمینه تأثیر داشته‌اند؟

قطعا سیستم‌های دیگر اقتصادی دولت هم نقش داشته است، از جمله سیاست‌های معطوف به قانون هدفمندی یارانه‌ها؛ چه اینکه با اجرای این قانون نیاز به نقدینگی افزایش خواهد یافت که به‌نظر می‌رسد در مدیریت و هدایت و توزیع نقدینگی مورد نیاز هم دشواری‌ها و چالش‌هایی وجود دارد؛ به‌گونه‌ای که بنگا‌ه‌های اقتصادی در دریافت سهم 30 درصدی خود از محل هدفمندی یارانه‌ها با مشکل مواجه هستند و از سوی دیگر نیاز به نقدینگی نزد این بنگاه‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود و عملا هم بخش‌های دولتی و هم بنگاه‌های اقتصادی از دریافت سهم خود ‌بهره‌ای نبردند و تمام منابع ناشی از هدفمندی یارانه‌ها به یارانه نقدی خانوارها اختصاص یافت که اقتصاد کشور در نهایت با رکود مواجه خواهد شد.

  • برگردیم به بحث چالش ارزی کشور و اینکه تنگناهای ناشی از تحریم در سال‌های قبل هم وجود داشت اما فکر نمی‌کنید با اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها و ابلاغ بسته پولی سال 90 بروز التهاب در بازارهایی چون سکه و ارز قابل پیش‌بینی بود و سیاست‌های اقتصادی دولت خواسته یا ناخواسته به این التهاب‌ها دامن زد؟

اجازه دهید اینگونه پاسخ دهم که وقتی فضای کسب و کار به هم می‌خورد، کسانی که صاحب پول و سرمایه یا سپرده نقدی هستند، در این فضا دنبال شکار فرصت‌ها می‌روند. طبیعی است که با نرخ سود سپرده‌های بانکی کمتر از انتظارات تورمی خیلی‌ها پولشان را سپرده‌گذاری بلندمدت نمی‌کنند یا تصمیم به خروج پولشان از بانک‌ها می‌گیرند و اتفاقات دهه‌های گذشته و تشدید سفته‌بازی در بازارهای ارز تکرار می‌شود. از این‌رو دولت باید سیاستی را در پیش بگیرد که مصرف را پایین بیاورد تا مردم پول‌هایشان را در بانک‌ها نگه دارند و بانک‌ها هم این منابع را به کسانی بدهند که قصد سرمایه‌گذاری مولد و اشتغال‌زا دارند. خیلی از این اتفاقات رخ داده قابل پیش‌بینی بود و می‌شد با سیاست درست نظیر تنظیم نرخ سود بانکی متناسب با تورم از این التهاب‌ها جلوگیری کرد.

  • اگر به رفتار بانک مرکزی در ماه اخیر دقت شود نوسان در تصمیم‌گیری‌های ارزی به‌شدت مشهود است؛ از محدودیت در عرضه ارز مسافری تا اعلام شعار بمباران ارزی و نهایتا افزایش نرخ پایه ارز و عقب‌نشینی گام به گام از این سیاست‌ها. مشکل کجاست؟

مشکل بانک مرکزی این است که ارز دارد اما این ارز اعتباری است و نه فیزیکی، چرا که عرف جهانی این است که 9 تا 10 درصد از ذخایر ارزی کشورها، فیزیکی است و 90 درصد اعتبار ارزی محسوب می‌شود و این میزان اعتبار در خارج از کشور نگهداری می‌شود که درست هم هست و مسئله دیگر اینکه بالارفتن تقاضا برای ارز، ناشی از افزایش مصرف ارزی کشور نیست، به همین دلیل تقاضایی که در بازار آزاد ارز وجود دارد، تقاضای سفته بازی است و برخی که نگران کاهش ارزش دارایی‌های خود هستند، به بازارهایی پناه می‌آورند که فکر می‌کنند ارزش آن در حال افزایش است از جمله بازار ارز، طلا، سهام، مسکن و... . برای همین دولت باید این نگرانی‌ها را برطرف کند.

  • چگونه؟ شفاف‌تر توضیح می‌دهید؟

دولت خیلی شفاف باید اعلام کند همانطور که در سال‌های گذشته محدودیتی در واردات نداشتیم، امسال هم نخواهیم داشت و این پیام را به مردم منتقل کند که تنگناهای ارزی کمتر توانسته است تجارت بین ایران با دیگر کشورها را دچار مشکل کند و برای سال‌های آینده هم در زمینه واردات و صادرات کشور و نقل و انتقال اعتبارات ارزی برنامه‌ریزی کند تا مردم اطمینان کنند و سفته بازها هم دیگر به سراغ بازار ارز نروند. طبیعی است که وقتی سفته‌بازی در بازار ارز رخ می‌دهد، دولت هم تلاش می‌کند با تزریق ارز این سفته‌بازی را از بین ببرد، با این توضیح که بازار آزاد ارز و آنچه تحت عنوان چهارراه استانبول و خیابان فردوسی از آن یاد می‌شود، تنها 5 درصد و شاید هم کمتر، نیازهای ارزی مردم را به‌صورت نقدی پوشش می‌دهد. از سوی دیگر تقاضای سفته‌بازها که بیشتر ناشی از برخی التهاب‌های اقتصادی و سیاسی است را می‌توان در بازارهای دیگر پاسخ داد و توپ را از زمین بازی ارز به سمت بازارهای دیگر که دولت توان کنترل آن را دارد و ریسک آن هم پایین‌تر است، پاس داد.

  • فکر می‌کنید کدام زمین بازی جذاب‌تر و مناسب‌تر است تا سفته بازی به آنجا منتقل و بازار ارز امن شود؟

یکی از بازارهایی که می‌توان آن را جذاب‌تر کرد و برای جذب سرمایه‌های خارجی هم مفید خواهد بود بازار پولی کشور با افزایش نرخ سود بانکی است؛ به‌نحوی که کسی انگیزه‌ای برای خروج پول‌هایش از شبکه بانکی برای خرید طلا و ارز نداشته باشد. به هر حال باید دقت کرد که اتفاقی در اقتصاد ایران رخ داده که تقاضا برای سفته‌بازی را افزایش داده و سیلی از نقدینگی سرگردان به راه افتاده است و اگر ما به هر دلیلی مسیری برای هدایت این سیل تدارک نبینیم، طبیعی است که آثار مخربی در پی خواهد داشت.

  • یعنی شما معتقدید پدیده تقاضای سفته‌بازی را باید مهار و مدیریت کرد؟

حتما! چرا که وقتی تقاضای بالای سفته بازی تشدید می‌شود ما می‌توانیم به این تقاضا پاسخ دهیم؛ به این معنا که هرچه می‌توانیم عرضه را بیشتر کنیم تا عطش سفته‌بازی فروکش کند. اما من معتقدم این بازی خوبی نیست به‌ویژه در زمینه ارز. چرا زمین بازی را به‌گونه‌ای تغییر ندهیم که کنترل بیشتری بتوان بر آن داشت؟ مثلا نرخ سود بانکی را از 11 درصد فرضا به 20 درصد افزایش دهیم، طبیعی است که خیلی از افراد به بازار پولی اطمینان می‌کنند و برمی‌گردند و مخاطرات سفته‌بازی در بازار ارز هم کمتر خواهد شد و خودبه‌خود تقاضای سفته بازی در بازاری چون ارز و طلا فروکش می‌کند.

  • فکر می‌کنید آسیب‌های سفته بازی در بازار ارز زیاد خواهد بود؟

قطعا، چرا که دست‌کم تشدید سفته‌بازی در بازار ارز، منجر به شکل‌گیری موج تازه‌ای از تورم عمومی خواهد شد اما افزایش نرخ سود بانکی اثر تورمی زیادی برای کشور ندارد و ممکن است روند سرمایه‌گذاری از محل منابع بانکی کندتر شود. دولت می‌تواند برای این خلأ سرمایه‌گذاری از روش‌های دیگری استفاده کند. نکته مهم در حال حاضر این است که جلوی سیل نقدینگی مخرب گرفته شود.

  • سؤال آخرم این است که آیا بانک مرکزی و سیاستگذاران پولی خودتصمیم به افزایش قیمت پایه ارز گرفته بودند؟

من از جزئیات این تصمیم خبر ندارم، اما استنباطم این است که تصمیم درستی نبود و قطعا این تصمیم در سطح ملی و مشترک بوده و نمی‌تواند تصمیم یک نهاد خاص نظیر بانک مرکزی باشد و اگر دولت هم خواسته باشد با افزایش نرخ ارز جبران نقدینگی یارانه‌های نقدی را انجام دهد، باز هم اشتباه بوده است.

کد خبر 138222

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز